فرق سرماخوردگی با آنفولانزا

متخصصان استرالیایی دریافتند جویدن آدامس موجب تشدید سردردهای میگرنی می شود.
برای انجام این تحقیق 30 داوطلب مبتلا به میگرن که عادت به جویدن آدامس داشتند، انتخاب شدند. از انها خواسته شد یک ماه به طور کامل از جویدن آدامس خودداری کنند. نتایج نشان داد در 26 نفر از آنها بهبودی قابل توجهی ایجاد شده است.

به عقیده پزشکان جویدن مداوم آدامس به مفصل فکی گیجگاهی فشار وارد کرده و حرکت مداوم و بیش از حد این مفصل موجب سردرد به ویژه در مبتلایان به میگرن می گردد.

جزئیات و نتایج این مطالعه در نشریه نورولوژی منتشر شده است.

 


موضوعات مرتبط: میدونستید که ... ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 13 شهريور 1393برچسب:آدامس,ضرر,میگرن,اعصاب,خرسی,جویدن,بهبود,فک,گیج,سردرد,نورولوژی,, | 13:32 | Morteza |

توصیه های یک پروفسور

 

اگر کسی در حالت سکته قرار گرفت قبل از حمل به بیمارستان ،

با سوزنی تمیز سر 10 انگشت او را زخمی کنید تا دو قطره خون بیاد و از لخته در مغز جلو گیری شود.

 

توصیه های یک پروفسور چینی :

متحیر کننده است.توصیه های بسیار خوبی هستند.

چند دقیقه صرف مطالعه ی آن بکنید هرگز تصور نمیکنید که ممکن است زندگی یک نفر بستگی به شما داشته باشد.

پدر من بر اثر سکته فلج شد و سپس مرد.کاش من چیزی درباره ی این نوع کمک های اولیه میدونستم.

هنگامی که حمله صورت میگیرد مویرگها به تدریج در مغز پاره میشوند.هنگامی که سکته اتفاق می افتد ، آرامش خود را حفظ کنید.

مهم نیست قربانی کجاست.او را حرکت ندهید چون مویرگ هایش پاره خواهد شد.

برای جلوگیری از سقوط قربانی کمکش کنید تا بشیند

 

1-      سوزن یا سنجاق را روی آتش استریل کنید بعد با آن سر هر 10 انگشت مریض را خراش دهید.

2-      این طب سوزنی نیست فقط یک خراش یک میلی متری روی سر انگشتان.

3-      خراش بدهید تا خون خارج شود.

4-      اگر خون خارج نشد،با انگشت خودتان سر انگشت مریض را فشار دهید.

5-      وقتی از هر 10 انگشت خون خارج شد چند دقیقه صبر کنید تا بیمار هوشیاری خود را باز یابد.

6-      اگر دهان قربانی کج شد لاله ی گوش هایش را آنقدر بکشید تا سرخ شوند.

7-      بعد هر لاله گوش را دوبار بخراشیدتا از هر کدام دو قطره خون خارج شود.

بعد از چند دقیقه قربانی باید هوشیاری خود را بدست بیاورد.منتظر بمانید تا بیمار دوباره وضعیت طبیعی خود را بدون هر گونه علامت غیر عادی به دست بیاورد.سپس او را به بیمارستان برسانید.

حرکت سریع آمبولانس  در راه بیمارستان و افتادن در دست اندازها باعث پارگی مویرگ ها میشود.

من درباه ی نجات زندگی با حجامت از یک دکتر سنتی چینی

به نام "ها بو تینگ" که در سون جیوک زندگی میکند آموختم.

به علاوه من در این زمینه تجربه ی عملی دارم.

پس میتوانم بگویم که این روش صد در صد مؤثر است.

در سال 1979 من در کالج "فور گاپ" در تای چونگ  تدریس میکردم.

یک بعد از ظهر مشغول تدریس بودم که ناگهان یک معلم دیگرنفس نفس زنان وارد کلاس شد و گفت «خانم لیو عجله کن بیا ، سوپروایزر ما سکته کرده است.»

من فورا به به طبقه سوم رفتم و دیدم آقای "چن فو تن ین" سوپروایزر ما همه علائم سکته را دارد :

رنگ پریدگی ، اختلال در تکلم و کج شدن دهان.

فوراٌ از یکی از دانشجویان خواستم تا از داروخانه ی بیرون مدرسه یک سرنگ بخرد تا با آن سر انگشتان آقای چن را خراش بدهم.

وقتی از همه ی ده انگشتش قطرات خون (اندازه ی یک نخود) خارج شد ، رنگ به روی آقای چن و روح به چشمانش بازگشت.

ولی دانش هنوز کج مانده بود.پس گوش هایش را کشیدم تا پر از خون شدند.وقتی کاملاٌ سرخ شدند ، لاله گوش راستش را دوبار خراش دادم تا دو قطره خون خارج شود.

وقتی از هر لاله گوشش دو قطره خون جارج شد ، یک معجزه رخ داد.

در عرض 3 تا 5 دهانش به حالت طبیعی خود برگشت  و تکلمش هم روان و واضح شد.او را گذاشتیم تا یک مدت استراحت کند و یک فنجان چای داغ هم دادیم و کمکش کردیم تا از پلّه ها پایین برود.او را به بیمارستان "ویوا" رساندیم.یک شب در بیمارستان بستری شد و روز بعد برای تدریس به مدرسه بازگشت.همه چیز به حالت نرمال در آمد.

به طور معمول قربانیان سکته از پارگی جبران نا پذیر مویرگها در راه بیمارستان رنج میبرند.

در نتیجه اینگونه بیماران هرگز بهبود نمیابند.

بنابراین ، سکته دومین علت مرگ است.

اگر کسی خوش شانس باشد ،

زنده میماند ولی ممکن است تا آخر عمر فلج بماند.

این اتفاق وحشتناکی است که میتواند در زندگی رخ دهد .

اگر همه ما این روش را به خاطر داشته باشیم و به سرعت پروسه ی نجات زندگی را شروع کنیم قربانیان دوباره احیا شده و صد در صد حالت عادی خود را به دست خواهند آورد.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، میدونستید که ... ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 20 تير 1393برچسب:پزشکی,سکته,اقدام,کمک های اولیه,بهبود,درمان,قربانی,احیا,, | 1:8 | Morteza |

فهمیده ام که میشود دونفر به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، میدونستید که ... ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 14 تير 1393برچسب:دید,نگاه,نگرش,دو نفر,چیز,تفاوت,, | 23:20 | Morteza |

فهمیده ام که مدیریت یعنی : ایجاد یک مشکل ، رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه.

 

 


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، ، میدونستید که ... ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 30 خرداد 1393برچسب:مدیر,یعنی,فهمیدن,ایجاد,مشکل,رفع,اعلام,همه,, | 13:36 | Morteza |

لره میره جنگ میشه فرمانده داداشش شهید میشه ... با بیسیم بهش میگن لااقل جنازه داداشتو برگردون عقب ...

میگه اینا همشون داداشای من هستن ، کدومشونو بیارم؟

آره...!!!اینبار جک نبود !!!!!!!!!!!!!!

فارس نژاد پرست نیست (مگه کوروش نژاد پرست بود؟)

رشتی بی غیرت نیست (مگه میرزا کوچک خان بی غیرت بود؟)

مازندرانی کلّه ماهی خور نیست (مگه نیما (یوشیج) کلّه ماهی خور بود؟)

لر هالو نیست (مگه لطف علی خان یا آریو برزن هالو بود؟)

قزوینی همجنس باز نیست (مگه علّامه دهخدا همجنس باز بود؟)

خراسانی بادیه نشین و بدوی نیست (مگر دکتر شریعتی بادیه نشین بود؟)

اصفهانی خسیس نیست (مگه تو زلزله ی بم بیشترین کمک از اصفهان نبود؟)

بلکه اینان ستون های ایرانند ...

وقتی داریم از داخل ستون ها رو خراب میکنیم دیگه نیازی به دشمن خارجی نیست ...

و سقف روی سر خودمون خراب میشه؟

اینرو کسایی ساختن که میخوان ایران و  ایرانی رو اول ریز ریز و بعد خوار و ذلیل کنن که چیزی ایرانی نامیده نشه ...

ایرانی به خودت بیا ببین چیو به کی میگی ...


موضوعات مرتبط: ، میدونستید که ... ، نقش پنهان ، ،
برچسب‌ها:

 یک روز یه ترکه ...
 اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
 خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
 یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش
 و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو،
 برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

 یه روز یه رشتیه ...
 اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
 برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد،
 برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
 اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.

 یه روز یه لره ...
 اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
 ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود
 و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

 یه روز یه قزوینی یه ...
 به نام علامه دهخدا ؛
 از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد

 یه روز ما همه با هم بودیم ...،
 فارس و آذري و كرد و گيلك و مازني و لر و بلوچ و عرب و تركمن و قشقايي و ...

 تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند ... ؛

 حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم !!!
 و اینجوری شادیم !!!

 این از فرهنگ ایرانی به دور است.
 آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.
 پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه

 آنقدر این مطلب را بخوانیم تا عادت زشت در خندیدن
 به هموطن( آنکه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد و با هم یکی باشیم مثل همیشه،
 مثل زمان های سختی و مثل زمان های جشن و افتخار

 پاینده ایران و ایرانی


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، ، ، میدونستید که ... ، ،
برچسب‌ها:

صفحه قبل 1 صفحه بعد